عضوهیات علمی دانشگاه علم و فرهنگ:
گفتارِ کهنه در برخورد با وضعیت تازه نه کارکردی دارد و نه حتی ارزش شنیدن دارد
آنچه ما را نجات خواهد داد آن سیاستی است که از پیوندهای اجتماعی ما پاسداری کند. اگر پیوندهای ما فروبپاشد هیچ چیز ما را نجات نخواهد داد، تنها حیات اجتماعی و پیوندهای اجتماعی ما است که ما را نجات میدهد، باید از جامعه دفاع کنیم.
به گزارش روابط عمومی دانشگاه علم و فرهنگ؛ آرش حیدری – عضو هیات علمی گروه مطالعات فرهنگی-، در مراسم بزرگداشت روز دانشجو گفت: بین گفتارها و وضعیتها همواره شکافی عمیق هست درحالیکه وضعیت تاریخی ما عمیقاً در حال تغییر است اما به نظر میرسد گفتارهای ما چندان که باید و شاید با این تغییرات همارزی ندارند و از توضیح دادن وضعیت عینی زیرپایمان عاجز شدهاند. این بحران در گفتار موجب شده است که توضیح وضعیت ناممکن شود. به عبارت دقیقتر نظم و فضای گفتمانی برای مسئلهمند کردن وضعیت دچار نوعی لکنت و اختلال است و از این رو است که گفتارها به تکرار میافتند در حالی که وضعیتها به شکل عینی تغییر میکنند و نو به نو میشوند.
دکترحیدری با بیان اینکه گفتارِ کهنه در برخورد با وضعیت تازه طبعاً نه کارکردی دارد و نه حتی ارزش شنیدن دارد؛ افزود: گفتار کهنه میتواند بر وضعیت تازه آوار شود و همچون یک کردار بیرحمانه به امر نو و تازه بتازد. چه بسا همین گفتاری که من نوعی در حال عرضه کردن آن هستم در نسبت با تغییرات و تبدلات تاریخی و متعین زیرپایمان، گفتاری زهوار در رفته باشد.
16 آذر روز دانشجو؛ یکی از سیاسیترین روزهای تاریخ معاصر ایران است
دکتر حیدری گفت: 16 آذر، یکی از سیاسیترین روزهای تاریخ معاصر ایران است. در یکی از چگالترین لحظات تاریخی که در آن قرار داریم سرعت تغییرات و تحولات در این لحظات چگال آنقدر زیاد است که تا میخواهیم مجموعه گزارههایی را به هم پینه بزنیم تا به قالب گفتهای منسجم ارائهاش کنیم با سطحی دیگر از واقعیت و تغییر مواجه میشویم که گفتارمان را از کار میاندازد. گفتارهایمان با سطوح مادی تغییرات همزمان نمیشوند و از درون همین شکاف است که اضطراب و انتظاری کشنده بیرون میآید.
وی افزود: چیزهایی نو در آستانه بیتابی میکنند و چه بسا از تولد آنها نیز زمانی گذشته باشد اما این نوزادان تازه متولد شده را هنوز نامی ندادهایم چراکه فرایندهای نامگذاریمان دچار اختلالاند. جهان پیرامون ما نو به نو شده است اما گفتارهای ما همچنان کهنهاند.
سیاستورزی یعنی تولید نوعی گفتار
دکترحیدری به تبیین مفهوم سیاستورزی پرداخت وگفت: مگر جز این است که سیاستورزی یعنی تولید نوعی گفتار که در نسبت با وضعیت، توان توضیح و مواجهه با وضعیت را داشته باشد؟ سیاستورزی همواره نوعی گفتار است که به کردارهایی عینی و مشخص در مواجهه با وضعیت تبدیل میشوند. اگر از سیاست سخن میگوییم باید آن را از معنای عوامانۀ آن که رایج شده است تفکیک کنیم. سیاست، که امروز جزو بدنامترین کنشها است، در ذات خود عملی خلاق است که در نسبت با وضعیتِ معاصر و لحظۀ اکنونش تعریف میشود. سیاست ورزی همواره با تولید گفتارهایی تازه نسبت دارد که ناظر به حیات اجتماعی است. گفتارهایی که البته به کردارهایی عینی و هدفمند بدل میشوند.
عضو هیات علمی دانشگاه علم و فرهنگ افزود: از این رو وقتی گفتارها به لکنت بخورند و در نسبت برقرار کردن با حیات اجتماعی زیرپایشان ناتوان شوند با اختلالی در سیاستورزی مواجه خواهیم بود که البته خود نوعی سیاستورزی است اما نه در خدمت زندگی که علیه آن. سیاستورزی یعنی مواجه شدن با جامعه و در یک معنا حیات اجتماعی، این حیات اجتماعی است که موضوع و البته سرچشمۀ سیاست است. آن قسم سیاستورزی که نتواند جامعه را در مرکز منظومۀ گفتاری-کرداری خود قرار دهد چه در موضع قدرت باشد و چه در قالب منتقدِ این قدرت، بلاشک سیاستی ضد زندگی است.
سیاستورزیِ راستین نوعی آشکارگی است
دکتر حیدری در خصوص گفتارهای که مخاطب را دچار گیجی میکنند؛ اظهار تاسف کرد و گفت: متخصصان، کارشناسان، سیاستمداران، رسانهها و...در تراکم این اصوات و گفتارها، پرسش از حقیقت و نسبتش با سیاست بسی دشوارتر از همیشه است. این روزها اصوات مختلف در تلاش هستند تا مشتریان خود را بیابند چه مشتریان سیاسی، چه اقتصادی و چه هر میدانی دیگر؛ از این روست که اقناع به جای پرسش از حقیقت نشسته است و تقلاها بر محور اقناع میچرخد و نه آشکار کردن و البته تغییر جهانی که در آن زندگی میکنیم. اقناع غالباً نوعی پنهانسازی است و خصلتی تبلیغاتی دارد؛ سیاستورزیِ راستین نوعی آشکارگی است، آشکار کردنِ مکانیسمها، فرایندها و منطق روابطی که علیه زندگی هستند و در عین حال نوعی تقلای برسازنده است برای ترسیم و ممکن کردنِ هرآنچه در خدمت زندگیِ اجتماعی است.
با مجمعالجزایری از کردارها و اعمال بیهدف، عجولانه و حتی ویرانگر مواجه شدهایم
عضو هیات علمی دانشگاه علم و فرهنگ با بیان اینکه گفتارهای غالب این روزها چند نقطۀ حیاتی را هدف گرفتهاند؛ گفت: راهکارگرایی خام با تعجیلی نپخته و نسنجیده، همواره درگیر در این است که کاری بکند بیآنکه بداند با چه چیز مواجه است. تراکم کردارهایی تهی از فهم مسئله و ناتوان از مسئلهمند کردن وضعیت، موجب شده است که با مجمعالجزایری از کردارها و اعمال بیهدف، عجولانه و حتی ویرانگر مواجه شویم که در نهایت نتایجش علیه زندگی اجتماعی ما است.
دکتر حیدری تاکید کرد: راهکارگرایی یعنی بدون فهم وضعیت درگیر در پیدا کردن راهکار برای حل مسائل باشیم؛ پرسش پر تکرار «راهکار شما چیست؟» بدون آنکه فهمی از وضعیت را طلب کند یا نیاز داشته باشد یکی از ویرانگرترین پرسشها است و کسی که بدون فهم و شناخت وضعیت در این زمین بازی کند در عمل علیه زندگی خواهد بود ولو اینکه خیرترین نیتها را داشته باشد.
وی افزود: راهکارگرایی خام، یعنی شناخت پدیده و شیوههای تولید و بازتولیدش را از فرایندهای مواجهه با آن و اعمالی که در نسبت با آن انجام میدهیم جدا کنیم. در اینجا است که گویی اجرا و کردار از فهم و شناخت منفک میشوند و به نظرم همینجا است که فاجعه اتفاق میافتد چراکه با کردارهایی فاقد چشمانداز مواجهیم که به صورتی خام در وضعیت مداخله میکنند. این کردارها در عمل علیه جامعه و حیات آن خواهند بود، خواه انواعی از سیاستورزی باشند و خواه کردارهای فناورانه و تکنولوژی محور. در اینجا است که بخش بزرگی از علم حتی میتواند علیه جامعه شود چراکه غایتش و نسبتش را با سیاستورزی و حیات اجتماعی مورد مداقه و بازاندیشی قرار نمی دهد. بنابراین باید از این گزاره دفاع کرد که سیاستورزی آری، خاماندیشی نه!.
دکتر حیدری گفت: سیاستورزی یعنی مجموعۀ در هم تنیدۀ گفتارهای ناظر به فهم وضعیت و کردارهای متصل به آنها. کردارهایی که از فهم وضعیت نجوشند علیه زندگی خواهند بود. کردارها در بطن گفتارهای متصل به خود میبالند و به سیاست تبدیل میشوند. از این حیث، آن قسم راهکارگرایی خام که از افق و چشماندازی گفتمانی و ناظر به جامعه و تمایزهای آن نمیجوشد بلا شک نتایج دهشتناکی به بار خواهد آورد چون غایتش را نه حیات اجتماعی که هرچیزی غیر از آن تعریف میکند؛ در این فرایند، حیات اجتماعی ابزاری برای این سیاستها است و نه غایتش.
عضو هیات علمی گروه مطالعات فرهنگی باضروری دانستن توجه به بحرانهای که امروز زندگی اجتماعی را به خطر انداختهاند؛ گفت: به جهان پیرامونمان بنگریم، به آلودگی هوا، به خشکسالی، و به تمامی سیاستهایی که علیه زندگی اجتماعی ما قد علم کردهاند. اینها حاصل چیست؟ مجموعه کردارها و گفتارهایی که محور و مرکزشان دفاع از حیات اجتماعی به مثابۀ یک کل، در تمایزات و تفاوتهایش، نیست. مجموعه گفتارها و کردارهایی که به فرمهایی تکرارشونده و الگوهایی بی محتوا بدل شدهاند، چراکه محتوا و غایت عملشان اساساً ناظر به اجتماع، یعنی زیست جهان ما، نیست. محتوای این گفتارها چیزی جز تکرار فرمشان نیست از این رو است که با فرمالیسمی خام مواجهیم که تصور میکند بدون فهم و مسئلهمند کردن وضعیت میتواند برایش راهکار بنویسد.
وی به اهمیت بازگشت محتوای گفتارهای امروزی به منطق علم و سیاست ورزی تاکید کرد و افزود: تخصصگرایی، کارشناسگرایی، راهکارگرایی خام اندیشانه، مدیریتگرایی، روانشناسیزدگی، عوامزدگی و... که دست آخر ایدۀ جامعه و حیات اجتماعی را منحل میکنند خطراتی هستند بیخ گوش ما و علیه زندگی ما. چیزی به نام «منِ» فروبسته و انسان غیر اجتماعی تنها یک توهم است و هر چیزی در قلمرو علم، اقتصاد، سیاست، اخلاق و زیباییشناسی که بر اساس «انسان فروبسته» استوار شده باشد کاذب است، دروغ است و البته یک خطر است. بیرون از جامعه هیچ مأمنی نیست، هیچ نقطۀ امنی بیرون از جامعه وجود ندارد، آن توهماتی که به ما میآموزند که تنها و تنها از «خود» مراقبت کنیم خود را نه در معنایی اجتماعی و همچون یک هستی اجتماعی که همچون موجودی جدافتاده و خودشیفته و البته وحشتزده و به کنجی خزیده میخواهند.
دکتر حیدری گفت: این روزها که زندگی اجتماعی ما مورد تهاجم مجموعه بزرگی از نیروها است باید از آن قسم گفتارها و سیاستهایی دفاع کرد که از حیات اجتماعی ما پاسداری میکنند. این روزها که صدای کر کنندۀ انواع ایدههای ضد اجتماعی بلند است (از ایدئولوژیهای بازاری گرفته تا عوامزدگی در قلمروهای اخلاق، زیباییشناسی، سیاست، علم و...). آنچه ما را نجات خواهد داد آن سیاستی است که از پیوندهای اجتماعی ما پاسداری کند. اگر پیوندهای ما فروبپاشد هیچ چیز ما را نجات نخواهد داد، تنها و تنها حیات اجتماعی و پیوندهای اجتماعی ما است که ما را نجات میدهد، باید از جامعه دفاع کنیم.